صفحه 1 : خبر همدان صفحه 2 : خبر همدان صفحه 3 : شهرستان صفحه 4 : خبر همدان صفحه 5 : ایران و جهان صفحه 6 : ایران و جهان صفحه 7 : اندیشه صفحه 8 : فرهنگی

۲
مهر
۱۴۰۴

شماره
۵۹۹۱

امروز: ۳ (مهر) ۱۴۰۴ ◀ ◀ Thursday 2025 (Sep) 25

عناوین صفحه


هگمتانه، گروه فرهنگی: این روزها در پس گذر زمان و ایجاد زندگی نوین، خیلی وقت‌ها یادمان می‌رود پدربزرگ‌ها و مادربزگ‌هایمان چگونه زندگی می‌کردند. خیلی از نوجوانان و جوانان امروز کلمات متداول در همدان قدیم حتی به گوششان نرسیده است و باز هم این کلمات و واژه‌های قدیمی هستند که می‌توانند خاطرات گذشته را برایمان زنده کنند و به کمک جوان‌تر‌هایمان بیایند تا بشناسند راه و رسم زندگی را در گذشته‌ شهرشان.
در این بخش به معرفی برخی کنایات و ضرب‌المثل‌ها که در همدان قدیم مصطلح و پرکاربرد بوده است پرداخته می‌شود.
کَلَه م اِسبِناج سبز کرد: روی سرم اسفناج سبز کرد. یعنی بسیار تعجب کردم. در اصطلاح مشابه گفته می‌شود؛ پام چسبید زِمین، کله م سوت کشید، خُشگُم زد.
آدم عَیبِ خودِشه نیمی وینه: آدم عیب خودش را نمی‌بیند. یعنی اغلب انسان‌ها عیوب خود را نمی‌بینند اما ایراد‌های دیگرا ن را می‌بینند. در اصطلاح مشابه گفته می‌شود؛ تیرِ به چشم خودِش نیمی وینه، تیغه به پای مردم می‌وینه.
آدَم فوروشه: آدم فروش است. یعنی خائن و جاسوس است.
آدم قَحدی بود؟: آدم قحطی بود؟ یعنی آدمی بهتر و کاردان تر پیدا نمی‌شد؟
آدِمِ کمرو گُسنه اَ سِرِ سُرفه وَخمیزه: آدم کمرو، گرسنه از سر سفره بلند می‌شود. یعنی کمرویی مایه دردسر است. در اصطلاح مشابه گفته می‌شود؛ آدِمِ کمرو سِرِش می‌مانه بی‌کُلا.
آدم که پیر می‌شه، جان عزیز می‌شه: کسی که پیر می‌شود بیشتر احتیاط می‌کند.
آدم که دو دَفه نیمیا دنیا: ادم که دو بار به دنیا نمی‌آید. یعنی باید از زندگی درست استفاده کرد چون انسان فقط یک بار به دنیا می‌آید. در اصطلاح مشابه گفته می‌شود؛ آدم یِی دَفه میا، یِی دَفه رَم می‌ره.

*در ارائه این مطالب از کتاب فرهنگ اصطلاحات عامیانه همدانی تالیف محمد علی نوریون- انتشارات سوره مهر بهره گرفته شده است.



ارسال ديدگاه

نام:
پست الکترونیکی:
کد امنیتی:
ديدگاه: